دانلود رمان شالوده عشق از zk با لینک مستقیم
نویسنده : #ZK
✨ ژانر : #عاشقانه
📑خلاصه:
روی کاشی های سرد حمام نشسته و سعی میکنم که تصویر مقابلم را هضم کنم…!
با بغض تعجب و ترس دستم رو داخل وان میبَرم و به خون هایی که رنگ آب را سرخ کرده، خیره میشوم.
مردمک چشمانم بالاتر میاد…
تَنِ ظریف یک دختر را میبینم.
یک دختر زیبا با چشمان بسته و موهای طلایی که بهخاطر غوطه ور شدن در آب کمی تیره تر از حالت عادیاش شده و پوست روشنش زیر هالوژن های لوکس حمام از همیشه رنگ پریدهتر به نظر میآید.
از چشمهای نگران گندم گذشتم و پلهها را پایین رفتم این یک سالن تاریک که با شش پله از سالن اصلی خانه جدا میشد و اتاق کوچک من، دومین اتاق از سه تا اتاق مخصوص خدمتکاران بود. اتاقی که یک روز امیرخان با زور در آن حبسم کرد و گفت تا وقتی که زندگی در اینجا را قبول نکنی، حق بیرون آمدن از آن را نداری. خودم را روی تخت پرت کرده و چشمانم را محکم فشردم. دراز کش دست دراز کردم تا یکی از کتاب های کتابخانه کوچکم را در بیاورم و به یتیمی که آذربانو مقابله همه گفته، فکر نکنم هنوز یک صفحه
هم نخوانده بودم که با باز شدن بودم که با باز شد یک دفعه ای در هول شده، نشستم: چرا اینطوری میای تو؟! خیلی ریلکس در اتاق را بست و کنارم روی تخت نشست. -این مسخره بازی چی بود در آوردی؟ -چی؟ -دیگه نبینم لوس شیا! -امیرخان! -دَرد بخور. بشقابی که لب تا لب پر از غذا بود را کنارم گذاشت. بابا پر از غذا بود را کنارم گذاشت. -این چیه؟ کی گفت برام غذا بیاری شما؟ -خودم! -من اگر میخواستم شام بخورم همونجا میموندم. دیگه چرا پاشم بیام تو اتاق؟! -چون بچه ای قهر میکنی خودم باید حواسم