دانلود رمان سپیدارهای آشنا با لینک مستقیم
عزیزم باید بهش مهلت بدید که خودش ک استقلالش رو پیدا کنه، درک می کنم که شما نگرانید ولی اینکار براش لازمه و خیلی هم خوبه که خودش خواسته برگرده خونشون و مستقل زندگی کنه. هیچ وقت از این دکتر خوشم نیومده بود و فقط به اصرار اراشام و خاله راصی شدم به روان درمانی بروم …