دانلود رمان ملکه تنهایی با لینک مستقیم و رایگان
ملکه تنهایی اثری عاشقانه به قلم سید علی جعفری، دربارهی پسری به نام علی است که پس از تلاشی سخت در رشتهی پزشکی دانشگاه تهران قبول میشود و همراه با پسر عمویش محمد که او هم قبول شده به تهران نقل مکان میکنند. او آنجا با دختری آشنا میشود که در زندگیاش تأثیر چشمگیری میگذارد. همچنین آشنایی آن دو او را دچار مشکلات و تنهاییهایی زیادی میکند.
– حالا چی میگفتی به عروس خانوم؟
– راه بیافت تا بهت بگم.
عینک آفتابیمو زدم و راه افتادم:
– اول بگو بریم کجا؟
محمد: خخ بری سی و سه پل اول.
– بگو دیگه!
– اول یه آهنگ بذار.
با خشم نگاهش کردم و یه آهنگ از ماکان بند گذاشتم و صداش زیاد کردم و گفتم:
– بنال!
– باشه. هیچی نگفتم فقط گفتم بیا سی و سه پل!
– چی؟!
– عه چته رم میکنی چرا؟!
– خفه شو شپش سر خود مهمون دعوت میکنی؟
اهل رفت و آمد با دخترا نبودم!
– حالا که چیزی نشده.
دیگه چیزی نگفتیم و بقیه را هم تو سکوت سپری شد.
راستی اصفهان تو عصرا و غروبا خیلی قشنگه و همین طور شبا. بالاخره رسیدیم.
رفتیم رو پل آب زاینده رود خیلی قشنگ بود واقعاً. هوا تقریبا تاریک شده بود به خاطر همین چراغایه سی و سه پل روشن شده بودن و زیباییشو چند برابر میکردن.