خلاصه ای از داستان رمان: در مورد دختری به اسم نارینه است که خواهر ناتنیش در شرف ازدواج با فرشید است . پسری که عموی بسیار ثروتمندی داره که تنها ۶ سال از خودش بزرگتره و همه جوره تکه . نارینه گرچه از مادر با خواهر و برادرش جداست اما فامیلیه متفاوتی با اونها هم داره! و همین سبب میشه که عموی نامزد خواهرش ،آدلان سر این موضوع اونو به هم بریزه!
صفحه ی اول رمان:
کولهی بزرگم رو روی کتفم مرتب کردم و با خستگی کلید رو توی در انداختم. با بسته شدن در، صدای پارس سگ بلند شد و سر «خیری» از قاب پنجرهی خونهش بیرون اومد. سگ با شناختن من دست از سر و صدا برداشت و من برای خیری به نشانهی سلام، دست تکون دادم و به سمت خونه رفتم. کنار BMW ِ نیکا یه پورشه و تویوتا پارک شده بود. با عصبانیت نفسم رو بیرون دادم و دوباره کوله رو مرتب کردم. ساعت حدود ۸ شب بود و فکر نمیکردم ملاقات بعدی خانوادهها قراره امشب باشه.
ماشین دیگهای پارک نشده بود. پس جای شکرش باقی بود که «سلطان قلبها»ی فامیل! امشب نیومده. ۸۷۰ کیلومتر توی راه بودم، بلیط هواپیما گیرم نیومده بود، خسته و بیحوصله بودم. تصمیم گرفتم اصلاً خودم رو نشون ندم. آهسته به طرف تراس اتاقم که طبقهی بالای عمارت بود، رفتم. کوله رو یه جایی توی تاریکی ایوان رها کردم و مثل هر وقت دیگهای که پنهانی به خونه میومدم،
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.